دختر کوچولو و پدرش از رو پلی میگذشتن. پدره به دخترش گفت:«عزیزم، لطفا دست منو بگیر تا نیوفتی تو رودخونه.«.دختر کوچیک گفت:
»نه بابا، تو دستِ منو بگیر... » پدر که گیج شده بود با تعجب پرسید:چه فرقی میکنه؟!!!!!؟؟؟؟
دخترک جواب داد: اگه من دستت را بگیرم و اتفاقی واسه م بیوفته، امکانش هست که من دستت را ول کنم.اما اگه تو دست منو بگیری، من، با اطمینان، میدونم هر اتفاقی هم که بیفوته، هیچ وقت دست منو ول نمی کنی .
به عشق همه ی پدرا ... اونایی که هستن رو خدا نگه داره ... اونایی هم که رفتن رو خدا بیامرزه ...
همینه دیگه این دختره ازوناس که تو بزرگی در دانشگاه نه جزوه میده نه جزوه میگیره ... ولی خدایی تو یه سنی اگه بابا ها نباشن دخترا نابودن
دلم واسه همون روزای قشنگ تنگ شده .... بی دغدغه و بیخیال از دنیا
مرد از زن خیلی تنهاتره! مرد لاک به ناخوناش نمیزنه که هروقت دلش یه جوری شد،دستشو باز کنه و ناخوناشو نگاه کنه و ته دلش از خودش خوشش بیاد! مرد موهاش بلند نیست که توی بی کَـسی کوتاهش کنه و اینجوری لج کنه با همۀ دنیا! مرد نمیتونه وقتی دلش گرفت زنگ بزنه به دوستش و گریه کنه و خالی شه! مرد حتی دردهاشو اشک که نه،یه اخـمِ خشن میکنه و میچسبونه به پیشونیش! یه وقتایی ، یه جاهایی ، به یه کسایی باید گفت
میـــــــــــــم ... مثلِ مـــــرد
البته منظورم از مرد مردا قدیمه ها ... مردا الان که واسه خودشون خانومی شدن
سلام هستی جونم. خیلی جالب بود به خصوص داستان اولی.
عین حقیقت محضه به نظر من که دخترا تو همه سنی بدون پدرشون نابودن.
دومی هم جالب گفتی مردای الآن واسه خودشون خانومی شدن
سلام عزیزم ...
اوهوم
خواهش میشه قابلتو نداشت ... بزن قدش
سلاممممممممممممممممممممممممم
هسسسسسسسسسسسسسسسستی جوووووووووووووووووووونم
سلاممممممممممممممممممممممممم عزیزم ...
مگه تو بیای اینجا اگه نه که اینجا سوت و کوره ...
خب تعداد لینکات خیلی کمه و وبلاگت هم تازه افتتاح شده برای همین کامنتات کمه . وبلاگ منم اوایل همین جوری بود البته هنوزم چون خیلی علاقه به لینکای جدید ندارم و با هرکسی رابطه برقرار نمیکنم و دوست ندارم خیلی دوروبرم رو شلوغ کنم خیلی کامنت ندارم ولی دوستایی که دارم واقعی هستن و واقعا دوستشون دارم و دلم به همونا گرمه.
منم همینطوریم ... دوست دارم دوستام کم باشن اما واقعا دوست باشن ... وبلاگای زیادی رفتم ... دوستای قدیمیم تو وبلاگ هستن اما پیش همشون نرفتم ... تنها کسی که از دوستا قدیمی وبلاگ قبلیم هنوز پیشش میرم امین که الآنم تو لینکامه ...
کسایی که تو لینکامن یا وبشون قشنگه که خوشم اومده گذاشتم واسه قشنگی آخه خودمم خیلی پیششون نمیرم یا هم دوستامن مثه صدف جون ...
سلام هستیه عزیز
واقعا خدا خودش سایه ی تک تک پدرای مهربونمونو حفظ کنه برامون که واقعا بدون اونها زندگی معنا نداره البته در کنار مامانای دریاییه عزیزمون
خیلی زیباست نوشته هات اگرچه میم مثل مرد هم هنوز بین جوونای امروزی زیاد است!
خانومی من که از همون اول لینک کردمت ولی تو منو لینک نکردی
تازه من کلا یه کم دیر به دیر میام این روزا والا هرجور شده یه سری به دوستای خوبم میزنم
سلام انشاا...
مطمئنی ؟ اگه باشه هم خیلی کمه ...
گریه نکن الان لینکت میکنم
مرسی ...
داستان اولی رو خونده بودم. خیلی خوبه
دومی هم که حقیقته
مــــرد هم مردای قدیم.. البته زن هم همینطور خخح
آره خدایی ...
فقط به اسم تکنولوژی و یه سری اسمای جدید همه عوض شدن که مثلا مدرن باشن بهتر باشن اما به دنبالش مشکلات و غصه ها هم بیشتر شده
راستی هستی جونی تو وبلاگم یه سوال پرسیدم قبل از اون پستی که برام کامنت گذاشتی دوس دارم جواب تورو هم بخونم.
چشم اومدم