بچه مشهد

سلاملیکم..............حال شمام مث این روزای ما خوبه؟؟؟

امیدوارم ک همیشه خوب و خوش باشین..

غرض از مزاحمت همین بود ک فقط و فقط میخواستم ادرس وب جدید با ادمینای جدید رو بهتون بدم......اونجا منتظرتونم..... ب قول مشهدیای عزیزمون..تو حالتون بود خوشحال میشم قلقلکتون بدم....چاکر همگی....

www.paiez72.blogfa.com........

قل کوچیک همین وبه....

........................................♥.....................................♥..........................♥.....................♥

....♥.........♥.........♥........♥.........♥............♥.....♥......♥........♥.......♥.....♥...♥.♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

این کتک هایی که دهه شصتی هاو هفتادیا تو مدرسه خوردن،
اعضای القاعده تو زندان گوانتانامونخوردن!!
خط کش!
سیلی!
تَرکه
شیلنگ..
خودکارلای انگشت!!!
آدم یاد فیلم اررررررره میوفته

مردان هم قلب دارند....
فقط صدایش..یواش تر از صدای قلب یک زن است....
مرد ها هم در خلوتشان برای عشقشان گریه میکنند..
شاید ندیده باشی..اما همیشه اشک هایشان را در آلبوم دلتنگیشان قاب میکنند..
... هر وقت زن بودنت را میبینم...
سینه ام را به جلو میدهم.....صدایم را کلفت تر میکنم...تا مبادا...
لرزش دست هایم را ببینی...
مرد که باشی...
دوست داری....از نگاه یک زن مرد باشی...
نه بخاطر زورِ بازوها!
مثل تو دلتنگ میشوم.. ولی.گریه نمیکنم...بچه میشوم....بهانه میگیرم...
تو این هارا خوب میدانی....
تمام آرزویم این است که سر روی پاهایت بزارم....
تا موهایم را نوازش کنی..
دوست دارم بدنت را بو کنم...
عاشق بویِ موهایت هستم!
من بیشتر از تو به آغوش نیاز دارم.....
چون وقت تنهاهیم....خاطره ی تو مرا امیدوار میکند....به همه ی دنیا!
تا برای خوشبختیت....لبخندت...آرامشت....تلاش کنم..

من مرد بودنم را مدیون زن بودنت هستم!

..این بود قسمتی از درد دل مردانه..
تو فقط این ها را با زن بودنت میفهمی.......!

فارســـــــي را پــــاس بداريــــم :|

زيـــن پـــس به جــــاي موبايل ميـــــگيم آلت تَماســــــولي !

خــــــدا ازشــــون نـــــــگذره :|

ﺍﺯ ﻋﺎﺭﻓﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ: ﺁﺧﺮﻋﺸﻖ ﭼﯿﺴﺖ؟ﻟﺒﺨﻨﺪﻱ ﺯﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ :
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﻏﺴﻞ ﺟﻨﺎﺑﺖ

از خودت بگو ...

چند وقتِ که از خودت خبر نداری؟!

کجایی ؟

نیستی؟

کم پیدایی ... !

یه سر به خودت بزن ...

بقیه رو ول کن ...

یکمی به خودت فکر کن ...

مگه چقدر زنده ای ؟

اگه تا آخر عمرت هم به این رویه ادامه بدی هیچی تغییر نمیکنه ...

همینه که هست !

پس رهاشون کن ، تا راحت بشی ...

بیا سراغ ِ خودت ...

یه سری به خودت بزن ...

کی بهتر از خودت؟

کی بهتر از تو، تو رو میفهمه؟

تنهایی ؟؟؟...

پُر شو !

از دورن پُر شو ...!

اونقدر پُر که همه ی جای خالی ها رو بگیره و دیگه خلعی نباشه ...

نگرد دنبالِ کسی که با اون کامل بشی ...

خودت یک تنه کامل باش !

وقتی سعی کردی کامل بشی و روی پای خودت بایستی ...

چیزی یا کسی رو که میخوای بدستش میاری ...

همین حالا پاشو ...

پاشو !

یه سری به خودت بزن ...

خیلی وقته که خودتو تنها گذاشته بودی ...

پاشو

ﮔﻮﺯﻫﺎﯾﻢ ﺻﺪﺍﯼ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺷﯿﺸﻪ ﻣﯿﺪﻫﺪ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﻢ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺩﻟﻢ ﺷﮑﺴﺘﻪ

بچه بودیم با دختر همسایه زن و شوهر بازی میکردیم !!!
مثلا شب که میشد یه چادر میکشیدیم رومون من فکر میکردم باس بخوابم :|

اَی تُفــــــــــــــــ تو این روزگار ! چوب اطلاعات ناقصمو خوردم

آخه چرا من اِنقد کُودَن بودم خُــــدا؟ :|

آقازاده دستِ بزن که ندارن ؟!!
پدر: اتفاقا دارن چه جورم، هرروز که میان خونه يه دس میزنن...!

روزی گذر شیخ بر بلاد افغانستان فتادی،هوا رو به تاریکی گذارد و شیخ در دل سیاهی شب گرفتار بشد.
ناگهان شیخ خویش را در محاصره"طالبان" بدید.
فرمانده طالبان روبه شیخ گفت:ای شیخ آیا از برای استمداد ما و جهاد
با کفار آمدی؟
شیخ با خود گفت بلاشک اگر بگویم نه این دیوانگان دانه دانه ریشهایم بکنند و خشتکم سلاخی کنند.پس از سر دانایی فرمود:
آری امدم تا خشتک کفار همی تنگ کنیم.
طالبانیان نعره براوردند وشعار دادند: "شی خونا زینده باد،آمریکی مورده باد".
فرمانده طالبان شیخ در آغوش گرفت ودر همان حین کمربند انفجاری بر کمر شیخ ببست و گفت شهادتت مبارک برادر!
شیخ اشهد خویش بخواند و با خود گفت همانا شیخی مضخرفترین شغل است که درنهایت ادم را به فنا دهد!
و ضامن انفجار بفشرد.........!!
لحظه ای بعد... شیخ به خیال اینکه در بهشت است چشمانش گشود
و دید همانجا هست که بوده و نمرده!صدای خنده شنید برگشت و دید طالبانی در کار نباشد همانا مریدان هستند که شیخ را همی اوسکول نمودندی و خنده ها بزدن ...!!!
پس شیخ فحش ناموسی را چون رگبار بر سر مریدان فرو آورد و به دنبال آنان تا قندهار بتاخت....!!

پست حذف شد.....

ممنون از خانوم صفری بابت تذکر ب جاشون.....

یادت باشد دلت که شکست
سرت را بگیری بالا.
تلافی نکن . فریاد نزن . شرمگین نباش .
حواست باشد ؛
دل شکسته ، گوشه‌هایش تیز است.
مبادا که دل و دست آدمی را که روزی دلدارت بود زخمی کنی به کین ،
مبادا که فراموش کنی روزی شادیش، آرزویت بود.

لعنت به اویی که حاصل اعتمادم به او ٫ انداختن یک قــرص سردرد قبل از سر کشیدن

لیــوان آب آخر شبم خواهــد بود ..!!!

ببیـــــــن
من هم
مثل خــــــیلی از عاشـــــق ها
از تو یـــــادگاری دارم
ولــــی
یــــادگـــاری من
با بقیه فــــرق دارد
یــــــادگــــــاری مــــن
از تو
ســــینه ای پر از درد اســـــت …